تاریک
علت، معلول، منطق، قرارداد، فیزیک. هر چیزی که یک زمانی آنقدر در آن دست و پا میزنم که به خیالم میآید دنیا را بر اساس همانها چیدهاند. اما یک وقتهایی خواستههای انسان با زیر پا گذاشتن همینها برآورده میشود. ولی مگر میشود که که علت و معلول و اینها نقض شوند؟! نه، نمیشود.
خاکستری
بعضی اتفاقات توجیه منطقی دارند، اما احتمال رخداد آن پایین است. اگر خواستههای آدم احتمالش پایین باشد آنرا ناممکن مینامد. سوال اینجاست که همان خواستههای بند قبلی که قرار بود قوانین را زیر پا بگذارند، منظورشان از قوانین، دو دو تا چهار تا بود یا احتمال؟!
شاید روشن
در دنیا چه چیز غیرممکن است؟! رسیدن آقای الف به خانم جیم؟! یا اینکه پولدار شدن خانم شین؟! یا بچهدار شدن خانم نون؟! یا اینکه بارش باران وسط بیابان؟!
خب! که چه؟
از اول باید فقط همین یک بند را مینوشتم! چرا این همه لقمه دور دهان پیچاندن؟! جانم از برایتان بگوید که من بعضی وقتها همانند یک آهو در گل میمانم. بعد مینشینم به دنبال نشانهها میگردم. سر آخر هم به این فکر میکنم که دوای درد من پیدا نمیشود، یعنی راستش فکر میکنم دنیا از یک زمانی به بعد، معجزه به خود ندیده! و اگر هم بخواهد ببیند به من نشان نمیدهد. اما مگر معجزه همان احتمال اندک نیست؟ مثل نور آستین عیسی که یک بر میلیارد میشود احتمالا. پس نه علت و معلول نقض میشود یحتمل، نه آنکه من همانند آهو در گل میمانم. و سر آخر هم اگر از گل در آمدم میگویم دستت درست فلانی که فلان کار را با فلان شیوه برایم انجام دادی. دوباره در گل فرو میروم.
پینوشت: من دیگه اینجا نمینویسم! اگر دوست داشتید به من یک پیام بدید تا آدرس جدیدم رو به محض کوچ خدمتتون تقدیم کنم.
درباره این سایت